“
“
دانلود رمان دژبان از گیسو خزان با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آریا سعادتی مرد سی و شیش ساله ای که مدیر مسئول یکی از سازمان های دولتیه.. بعد از دو سال.. آرایه، عشق سابقش و که حالا با کس دیگه ای ازدواج کرده می بینه. ولی وقتی می فهمه که شوهر آرایه کار غیر قانونی انجام میده و حالا برای گرفتن مجوز محتاج آریا شده تصمیم می گیره از قدرتش سو استفاده کنه و از آرایه می خواد که در ازای امضای مجوز پرستار بچه اش بشه تا اینکه…
خلاصه رمان دژبان
شاید اون آدم شروع کننده این بازی کثیف و حیثیتی بود.. ولی منم بدم نمی اومد توش شرکت کنم و قدرتم و به رخش بکشم. مطمئناً اینجوری من و بهتر می شناخت و می فهمید نرخم بالاتر از این حرفاس که با تجدید دیدار عشق قدیمی و بیست میلیون تومن پول به چیزی که می خواد برسونمش. شاید خودشم یاد می گرفت برگ برنده اش و تو اولین مرحله بازی رو نکنه! هر دو تا پاکت و برداشتم و میزم و دور زدم.. نگاهش با من کشیده شد و وقتی بالا سرش وایستادم با چشمای درشت شده اش که حالا رنگ و لعاب آرایشم به خوبی توش می دیدم زل زد بهم. لعنت به من.. لعنت به این چشمایی که
هنوزم تو هر حالتی برام جذابه. لعنت به اون اسمی که تو شناسنامه اش جا خوش کرده و نمی ذاره دیگه از حس مالکیت این جذابیت.. لذت ببرم! تمام عصبانیت وجودم و جمع کردم تو دستام و اون دو تا پاکت و کوبوندم رو میزی که جلوی پاش بود.. نگاه بهتزده اش و از پاکت ها گرفت و دوباره به من زل زد.. -اینا رو بدید به اون کسی که برای ملاقات با من شیرتون کرده. بهش بگید همینکه به جرم زمین خواری و خرید و فروش غیر مجاز اراضی تحویل قانون نمیدمش بره کلاهش و بندازه هوا و دیگه پرونده اعمالش و با رشوه دادن اونم با همچین مبلغی که در برابر پول میلیاردی زمینا تقریباً صفر
محسوب میشه سیاه تر نکنه! با عصبانیت برگشتم پشت میزم و منتظر موندم بره تا بلکه بتونم یه نفس راحت بکشم و این پوسته سفت و سخت دورم و پاره کنم که بر خلاف انتظارم اومد نزدیک تر و جلوی میزم وایستاد .. – من.. من.. سرم و بلند کردم و زل زدم به چشمای درمونده اش.. نگاهش که از لحظه اول سعی زیادی برای بی تفاوت نشون دادنش داشت حالا شرمندگی رو فریاد میزد. نمی دونستم دقیقاً از چی خجالت می کشه.. رشوه دادن شوهرش و رو شدن کارای خلافش.. یا از اینکه همچین آدمی رو.. با میل و اراده خودش به من ترجیح داده!! -من در جریان این.. رشوه نبودم. باور کن!