“
“
دانلود رمان معشوقه رئیس از فاطمه صالحی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
برکه دختر بی پناه یکی از اعضای باند برای محافظت از جون پدر و برادرش مجبور میشه معشوقه رئیس یه باند خلافکار بشه. مسیح سر دسته باند مافیا برکه رو به عقد موقت خودش در میاره و برکه مجبوره…
خلاصه رمان معشوقه رئیس
هیچی نمی گفت و منتظر بود اول من شروع به صحبت کنم…. یه سیگار دستش بود و پشت به من رو به پنجره بیرون رو تماشا می کرد. حتی به سمت من بر نمی گشت تا نگام کنه…!! سرفه مصلحتی کردم که بلافاصله مسیح گفت: بگو می شنوم… صداش به شدت خشک و جدی بود و همین باعث میشد یکم بترسم… با هول و ترسی که واقعا داشتم گفتم: خودتون میدونین برای چی اومدم اینجا…. مسیح گفت: گفته بودم که نمیشه…!!! می دونستم این حرفو میگه.
مثل چندین بار قبل ولی من باید هر جور شده تو سازمان باشم پس با لحن ملتمسی گفتم: خواهش میکنم من میخوام تو سازمان باشم…. مسیح گفت: سازمان جای تو نیست…!!! اه لعنتی همش ساز منفی میزنه ولی من عمرا از موضع خودم کوتاه بیام: من از پسش برمیام خواهش می کنم بزارین من هم تو سازمان جزوی از شما
باشم…!! با لحن مسخره ای گفت: چند سالته؟؟ با استرس گفتم: ۲۲ سالمه. صدای پوزخند و بعد صداش اومد که می گفت: برای بودن تو سازمان بچه ای میفهمی؟؟!!!
تو که قوانین سازمان رو می دونی حتی پسر تو این سن نیست و همه پسرا بالای ۲۵ سالن همونجور که میدونی تعداد دختر خیلی کمه که اونم سناشون بالای ۳۰ بعد تو چطور با ۲۲ سال سن میخوای تو سازمان باشی؟! تمام قوانین سازمان رو از بر بودم و می دونستم سنم برای سازمان کمه و می دونستم مسیح اینو حتما به روم میاره دوباره با لحن ملتمس گفتم: من میخوام اونجا شروع به کار کنم…!!! میخوام قوی باشم…!! مسیح با لحن هشدار دهنده گفت: دختر جون داری خودت رو به خطر میندازی…