“
“
دانلود رمان قربانی سلطنت از سارا موسوی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
الینا دختری که سیتیزن کانادا هست و از بچگی روی پای خودش بوده واسه اداره شرکت پدرش برمیگرده ایران چون تنها وارث پدرش هست و مسیح پسرشریک پدرش که به شدت دختر باز و خوشتیپه که شرکت رو مال خودش میدونه و واسه برگردوندن الینا همه کاری میکنه ولی هیچ کدوم خبر نداشتن که پدرهاشون از قبل تصمیم گرفتن که با تحمیل ازدواج به هردوشون درنهایت یک وارث برای شرکت به دنیا بیارن…
خلاصه رمان قربانی سلطنت
_اونقدر قشنگ بیدارم کردی که حتی دلم نمیخواد از کنارت بیرون بیام پیشونیمو عمیق بوسید. مسیح: ولی باید زودتر از تخت بیرون بیای چون هنوز سورپرایزم ادامه داره! با حرفش چشمام برق زد! _پس سریع دوش میگیرم و بهتون سر میز می پیوندم اقای امینی. _بی صبرانه منتظرم خانوم امینی. دوشمو گرفتم لباس رنگ روشن دکلته تنم کردم موهامو دورم ریختم و رفتم پایین مسیح توی حیاط سر میز منتظرم بود. با دیدنم لبخند به لبش نشست صندلی کنارش رو بیرون کشید و کنارش نشستم: _wow! مسیح: دوست داشتی؟! _واقعا با سلیقه ای مسیح! از اینکه مال توعم به خودم افتخار میکنم.
میز رو به بهترین حالت ممکن تزیین کرده بود و یه دسته گل خیلی بزرگ از گل رز توی گلدون وسط میز واسم چیده بود. الینا: تو نمیگی اینقدر مهربونی منو زیادی لوس کنی؟! _تو فقط بخند برام. زدم زیر خنده! مسیح: از عشقت شاعر شدم! تو فقط لوس شو، تو فقط بخند، مگه من چیزی غیر از اینو ازت میخوام همه وجودم؟ با حرفش اشک تو چشمم جمع شد اشکی که از خوشحالی از ته دلم بود! مسیح: ببین چقدر عوض شدم! ببین چقدر میپرستمت! حالا لایق اون قلب پاکت هستم؟؟ _خیلی دوستت دارم مسیح. حتی نمیتونی تصورشو کنی! هرچقدر که خدارو شکر کنم واسه داشتنت بازم کمه!
_به خودت افتخار کن! به خودت افتخار کن که از این ادم سنگ تونستی همچین ادم عاشقی بسازی! افتخار کن که هیچ وقت کم نیاوردی و این باورو به من هم ثابت کردی که هیچ چیز به اندازه عشق بینمون زیبا نیست! تو دلیل همه این زیبایی های زندگیمونی تو دلیل این دل عاشق این مردی هستی که مقابلت نشسته که حالا حتی بدون دیدن چشمات نمیتونه روزشو شروع کنه ممنونم ازت که مال من شدی! ممنونم که با همه تاریکی های درونم جنگیدی و جای خودتو همه عشق و محبتتو توی قلبم باز کردی تا منو خوشبخت ترین مرد روی این کره خاکی کنی دوتا دستمو که توی دستش بود رو بوسید..