“
“
دانلود رمان فرضیه عشق از علی هیزلوود با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
وقتی یه رابطه دروغین بین دانشمندها تسلیم نیروی کشش قوی بینشون میشه، اون وقت نظریههای آماری و دقیق یه زن درباره عشق رو از سکه میاندازه. اولیو اسمیت به عنوان کسی که سال سوم پی اچ دی رو میگذرونه، برخلاف بهترین دوستش به روابط عاشقانهی پایدار باوری نداره و این چیزی بود که دقیقا اون رو توی یه موقعیت جدید قرار داد. متقاعد کردن آنه در این باره که اولیو با دیگران قرار میذاره و جاده زندگیاش به سوی شادی پیش میره خیلی بیشتر از حقههای ذهنی دم دستی جدی کار میبرد: هرچی باشه دانشمندها دنبال اثبات چیزها هستند…
خلاصه رمان فرضیه عشق
<< فرضیه: هر شایعه ای در مورد زندگی عاشقانه من با سرعتی پخش میشه که مستقیماً با تمایل من به نگه داشتن اون شایعه به عنوان راز در تناسبه. >> اولیو اسمیث یک دانشجوی پی . اچ.دی در اوایل سال سومش در یکی از بهترین دانشکده های زیست شناسی کشور بود. جایی که بیش از صد دانش آموخته رو در خودش جای داده و اغلب چیزی شبیه به چندین میلیون دانشجوی کارشناسی به نظر می رسید. اون هیچ ایده ای راجع به تعداد دقیق هیئت علمی نداشت، اما اگر می خواست از روی بسته های نامه در اتاق کپی قضاوت کنه،
می گفت که مطمئن ترین حدس اینه: خیلی زیاد. بنابراین، این توجیه رو می آورد که اگر تا قبل اون شب، تو این دو سال از بابت رویایی با آدام کارلسن هرگز بداقبالی نیاورده، پس کاملا این امکان وجود داشت تا دوباره بدون برخورد با اون توی پیاده رو، درسش رو تموم کنه ( فقط به اندازه ی انگشت های یک دست از ماجرای بوسه گذشت اما اولیو می دونست که راجع به جمعه گذشته و اون شب در بقیه ی عمرش فکر میکنه) . در حقیقت، نه تنها کاملا مطمئن بود که آدام کارلسن نمی دونست اون کیه، بلکه علاقه ای هم به فهمیدنش نداشت —
و احتمالا تمام اتفاقاتی که افتاده، از یاد برده بود. مگر این که اون در اشتباه بود و اون (آدام ) فرم IX رو برای شکایت ازش پر کرده بود. و در این صورت، اولیو تصور می کرد که مجددا اون رو میبینه، البته وقتی که به عنوان متهم در دادگاه فدرال فراخوانده میشد. اولیو فهمید که میتونست وقتش رو صرف دلواپسی برای هزینه های حقوقی هدر بده یا این که روی مسائل مهمتری تمرکز کنه. مثل پونصد اسلایدی که باید برای کلاس نوروبیولوژی آماده می کرد. کلاسی که در ترم پاییز تدریس می کرد و کمتر از دوهفته دیگه شروع میشد…