“
“
دانلود رمان سقوط یک کوه از نسیم غلامی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
پسری که تو مملکت غریب به دور از چشم پدر و مادرش عاشق میشه تو اوج عشق و دیوونگی تنها عشقش رو رها می کنه میزاره میره که به خانوادش بگه… اما پدرش چون خانِ و حرفش حرفِ چکار می کنه؟ اگه بشنوه پسر سر به راهش بی اجازه ی اون چکارا که نکرده راحت کنار میاد؟ قبول می کنه یا نه؟ اگه قبول نکنه و تاوان این قبول نکردن برای پسرِ عاشقش چیه؟ اصلا عشقش به پاش می مونه؟؟؟ این چه سوالیه مگه اونم عاشق سیپان نبود؟
خلاصه رمان سقوط یک کوه
همه بچه ها وقتی از شما صحبت می کنند یه جور خاصی حرف میزنن می دونی چی میگم؟ انگار که بدشون نیاد شما رو داشته باشن. حرف می زند و همانگونه چند پله را بالا می رود تا سیپان می آید. دهان باز کند و حرفی بزند نوک کفش های پاشنه بلندش به پله ی پیش رو گیر می کند و می رود که با صورت روی پله ها بیوفتد. چیزی به زمین افتادنش نمانده که سیپان به خود می جنبد و دست دور کمرش حلقه می کند و مانع افتادنش می شود و از روی پله ها جمعش می کند.
– چه خبرته حواستو جمع کن! فاصله بینشان آن قدر نزدیک است که سیپان چشمش به رد اشک های پاک نشده روی صورت نیان می ماند و نیان اما خالی از خیال زیر خنده می زند. – چقدر موهاتون به هم می ریزه خواستنی تون می کنه … سیپان در جواب این حرف هیچ نمی گوید انگار که بخواهد خواستنی را به معنی واقعی انعکاس دهد لحظه ای به عمق چشم هایش عمیق خیره می شود درست آن جا که قرص کاملی از ماه شکل گرفته است . نیان مست است و نمی داند چه می گوید.
اما این چشم هایی که خواستنی بودن نیان را فریاد می زنند، این نگاه به چه حساب گذاشته شود . الین: چی شد مهندس… نیان تن لشت رو بکش بالا زود تر … با حرف الین سیپان خودش را عقب می کشد و نیان بی آن که تکان بخورد چشم های مست و خمارش را به مسیر پله ها که منشأ صدا است می چرخاند. -این صدای الینه که میاد الینم اینجاست؟ خنده اش باز بی هوا ول می شود. با پیچ و تاب خودش را از چند پله ی باقی مانده تا طبقه ی اول بالا می کشد. – الین… الین کجایی؟ …