“
“
دانلود رمان نیلوفر مرداب از نسرین ثامنی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مهشید دختری بسیار آرام و زیبا است که مادرش را از دست داده و با ازدواج مجدد پدرش همراه با نامادری نامهربان و سختگیرش بدری زندگی می کند، بدری تصمیم دارد مهشید را وادار به ازدواج کند، مهشید برای فرار از این ازدواج به دایی اش پناه میبرد و…
خلاصه رمان نیلوفر مرداب
با پایان گرفتن سال تحصیلی و تعطیلی مدارس، مهشید دچار وضعیت ناگوار و بحرانی گشته بود. به رغم تلاشی که برای کسب رضایت و خشنودی بدری جهت انصراف از این ازدواج اجباری انجام می داد همیشه در منزلشان بر سر او، بین اعضای خانواده درگیری و تنش بود. بدری نزد پدر شکایت او را می کرد و با تحریک احساسات پدر و ابراز مسایلی غیرواقعی به این خشونت و درگیری دامن می زد.روزی نبود که مهشید به خاطر اعتراض بدری نسبت به اعمال و رفتارش، به وسیله ی پدر سرزنش و تنبیه نشود همه در آن منزل بر علیه او جبهه گرفته بودند و وضع به گونه ای بود که حتا خواهرانش هم در این
دسیسه مشارکت کرده و بی رحمانه بر او می تاختند. قدرت روزی چند بار به منزل آنها سرکشی می کرد و پدرش را تحت فشار قرار می داد که هرچه زودتر برنامه ی ازدواج او و مهشید را مهیا سازد. پدر که در تصمیم گیری از خود اراده ای نداشت به قدرت وعده می داد که به زودی ترتیب همه چیز را خواهد داد.مهشید تا آنجا که می توانست پایداری می کرد و پدر از مخالفت او آزرده خاطر بود. مثل روز برایش روشن بود که با ازدواج با این مرد سرنوشت شومی برایش رقم می خورد و حاضر نبود تحت هیچ شرایطی به این کار تن بدهد. اگر موقعیت دیگری بود، اگر پای قدرت در میان نبود شاید برای رهایی از
آزار و اذیت بدری به تصمیم پدر گردن می نهاد اما از قدرت بیزار بود و نمی توانست دمی وجود او را در کنار خود تحمل کند. به خوبی می دانست که قدرت از راه خرید و فروش مواد مخدر درآمدش را تأمین می کند. بارها مشاهده کرده بود که بدری از علاقه ی قدرت به مهشید سوء استفاده کرده و از این طریق مبالغی جهت خرج و مخارج منزل از وی مطالبه می کند او به هیچ وجه مایل نبود بر سر سفره ای بنشیند که نان آن از پول خرید و فروش مواد مخدر به دست می آمد حاضر نبود زن مردی بشود که از راه های ناهنجار کسب درآمد می کند و دامنش به گناه و جرم و خطا آلوده باشد در حالی که…