خلاصه کتاب:
حاجی قصه ی ما، مردی از زمونه ی مردونگی های از یاد رفته اس که در پیچ و تاب زندگی پر مشغله اش، وقتی به خودش میاد میبینه گرفتار لبخند شیرین خانوم دکتر قصه شده و راه برگشتی از این شیرینی لبخند نداره… حالا سوال اینجاست! قراره این حاجیِ قصه بیخیال خانوم دکتر بشه؟ یا اینکه براش دلبری میکنه تا بتونه اونو بدست بیاره!؟ خانوم دکتر چی؟با همون لبخند جواب بله رو میده یا اخم جای لبخندو میگیره و دل حاجی رو میشکنه؟
سایت دانلود رمان برترین وبسایت دانلود رمان های ایرانی و خارجی
آمار سایت
850 نوشته
6 برگه
0 کامنت
1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.