خلاصه کتاب:
عشق را در چشمان سیاه رنگش یافتم، زمانی که برای اولین بار با آن دو گوی براق به من زل زد چیزی در دلم فرو ریخت و قلبم محکم به سینه ام کوبید. حضورش شد مرحمی بر تمام زخم ها و نوازش هایش آرامم کرد همچون زمانی که پدر دستش را بر سرم می کشید، اما زندگی همیشه روی خوش نشان نمی دهد گاهی همان عشق به نفرت تبدیل می شود و اینجاست که برای هزارمین بار متلاشی میشوی، آیا می توان دوباره از جا بلند شد؟ آیا همان نفرت می تواند کمک کننده باشد …؟
سایت دانلود رمان برترین وبسایت دانلود رمان های ایرانی و خارجی
آمار سایت
932 نوشته
6 برگه
0 کامنت
1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.