خلاصه کتاب:
دستی به کراواتش کشید با لبخند موزی طرف میزی که امشب برای ملاقات با دختر جدیدی رزرو کرده بود رفت . همه کسایی که انتخاب می کرد از بهترین ها بودن، زن های خوش اندام و خوش فیس رو دوست داشت . با پول های حسابی که پدرش توی دست و پاش می ریخت نیاز به چیزی نداشت . –لیدی زیبا دختر با ذوق برگشت با خط چشم کلفتی که کشیده بود چشم های آبی و درشتش رو بیشتر به نمایش می ذاشت…
سایت دانلود رمان برترین وبسایت دانلود رمان های ایرانی و خارجی
آمار سایت
1809 نوشته
6 برگه
0 کامنت
1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.