خلاصه کتاب:
مرد از فشار زندگی پشت ماشین نشسته بود و بی هدف رانندگی می کرد و ناسزا بار آن زندگی بی در و پیکر می کرد. حال اسفناکی داشت، چشمانش گویی جایی را نمی دید که دختر دست فروش کنار خیابان را زیر کرد. گویی تازه به خود آمده بود که دختر را تا بیمارستان رساند و داستان از حوالی صورت همان طفل معصوم شروع شد…
سایت دانلود رمان برترین وبسایت دانلود رمان های ایرانی و خارجی
آمار سایت
851 نوشته
6 برگه
0 کامنت
1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.